زنانِ معمار، معماریِ بدون زنان

Where Are the Women Architects?

گزارش خطا

این کتاب در طول سالیان متمادی از گفت‌وگو و همکاری‌ با زنانی که باور داشتند معماری باید تغییر کند و تصمیم بر این داشتند تا کاری اثربخش در این زمینه انجام دهند، الهام گرفته است. 

دسته بندی : تئوری، معماری، تاریخ، تئوری و طراحی
نویسنده : دسپینا استراتیگاکوس
مترجم : محیا صادقی پور
سال چاپ : 1399
زبان : فارسی
نوع کتاب : داخلی
قیمت : 350,000 ریال
برچسب ها
برچسب ها :
محیا صادقی پور انتشارات کتاب فکر نو معماری فمینیستی فمینیسم زنانِ معمار، معماریِ بدون زنان

مشخصات کتاب

محل چاپ : ایران
نوبت چاپ : 1
تعداد صفحات : 124 صفحه

شرح

♦ مقدمـــه کتــاب:


زنان معمار کجا هستند؟
قدم زدن در سالن سخنرانی، شرکت در همایش، حضور در هیئت‌مدیره، مشارکت در هیئت داوری، یا پرسه زدن در نمایشگاه؛ این‌ها فقط بعضی از مواقعی است که من به این می‌اندیشم که به راستی، “زنان معمار کجا هستند؟” و من تنها کسی نیستم که این سؤال را مطرح می‌کنم. در چند سال گذشته، صداهایی برای طرح این سؤال به گوش می‌رسد که چرا زنانی که از ۱۴۰ سال پیش برای اولین‌ بار تحصیل در معماری را آغاز کرده‌اند، همچنان باید برای کسب جایگاهی در این حرفه تلاش و تقلا کنند. باوجود نام‌نویسی روزافزون زنان در مدارس معماری از دهه ۱۹۸۰، تعداد آن‌ها در حوزه اجرایی ثابت بوده است و هرچه از نردبان جایگاه شغلی بالاتر برویم، این تعداد کاهش می‌یابد. در صدر این نردبان که با عالی‌ترین جوایز و افتخارات این حرفه سنجیده می‌شود، تعدادشان تقریباً به صفر می‌رسد. این کناره‌گیری زنان در معماری و موانع شغلی‌ای که با آن روبرو هستند، به‌آسانی با استعاره‌های ساختمانی، مانند لوله نشتی و سقف شیشه‌ای منعکس می‌شود. بااین‌حال، وقتی نسلی از رؤیاها، تلاش‌ها‌‌ و بلندپروازی‌هایی را که مفقودشده‌اند، در نظر بگیریم، به نظر می‌رسد اصطلاح مناسب‌تر برای این پدیده، تراژدی است.

در این کتاب، سوالی را مطرح کردم که مدت‌هاست این حرفه را دچار مشکل کرده، جلوه آن را کاسته و هیچ نشانه‌ای از محوشدنش دیده نمی‌شود. در فصل اول با پیشینه این سؤال و زمینه‌های آن شروع می‌کنم که از دهه ۱۸۷۰ تا دهه ۱۹۷۰ امتداد دارد. از قرن نوزدهم، زنان و همین‌طور مردان، مسئله عدم حضور زنان در معماری را مطرح کرده‌اند، برخی به‌دنبال تغییر بوده و برخی دیگر برای وضع موجود استدلال‌هایی را آورده‌اند. من در اینجا کمتر به تاریخچه ورود زنان به این حرفه می‌پردازم، چراکه نویسندگان و کتاب‌های دیگر این کار را انجام داده‌اند و بیشتر به دنبال ردیابی گفتمانی ناتمام هستم که برای مدت‌زمانی طولانی در چرخه‌ای از اعتراف و سپس رها کردن مسائل جنسیتی آن در معماری مطرح بوده است.

فصل ۲ با نگاهی به وضعیت فعلی زنان در معماری، از اولین تجربیاتشان به‌عنوان دانشجو تا صعودشان از نردبان حرفه‌ای، این تصویر را به‌روز می‌کند. این دورنما نشان می‌دهد که چرا مسئله پیشرفت کُند زنان در سال‌های اخیر مجدداً مطرح‌شده و پرداخت به این موضوع ضروری‌تر از هر زمان دیگری به‌نظر می‌رسد.
دشوار است که آمار را بررسی کنیم و نگران نشویم. فارغ‌التحصیلان زن رشته معماری به تلاش برای ورود و ماندن در حوزه اجرایی ادامه می‌دهند، شکاف‌های بزرگ در حقوق و دستمزد همچنان وجود دارد، به نظر می‌رسد که جنسیت‌گرایی در این شغل بیشتر شده و تعداد زنان در نقش‌های مدیریتی این حرفه همچنان بسیارکم است. درواقع، این دورنما نشان می‌دهد که بیش از این سؤال که چرا زنان معماری را ترک می‌کنند، باید به این بپردازیم که اصلاً چرا آن را دنبال کنند.

اما اگر به وضعیت خودِ سؤال بپردازیم –اینکه چگونه با شیوه‌هایی بی‌سابقه و با طیف جدیدی از صداها به جلوداری در بحث‌های عمومی و حرفه‌ای پیرامون برابری جنسیتی تبدیل‌شده است- این حسِ ناشی از تداومی ناامیدکننده و ناخوشایند، ازبین می‌رود. در حقیقت، این کتاب به شناسایی و تقویت موج سوم درحال ظهور فمینیسم در معماری که ادامه‌دهنده موج اول -که در اواخر قرن نوزدهم پدید آمد- و موج دوم -که از اوایل دهه ۱۹۷۰ آغاز شد و تا دهه ۱۹۹۰ ادامه یافت- کمک کرده‌است. جنبش فعلی کاملاً متمایز از جنبش دوم نیست. بسیاری از مشارکت‌کنندگان یکسان‌اند و صدایشان در هیچ موردی، موقتاً خاموش نشده است؛ اما آنچه این جنبش را به‌عنوان تحولی جدید و هیجان‌انگیز برجسته می‌کند، حضور زنان (و مردان) جوان بسیاری است که به مطالبه این تغییر پیوسته‌اند و پیگیری اقدامات آن‌ها، از طرق بین‌المللی گوناگون، قابل‌دسترسی است. این نسل جدید مدافعان، شرایط و امکانات امروزی از جمله بازاریابی جهانی و اشکال جدید فناوری و ارتباطات را به‌کار می‌برند.

تولید و عرضه باربیِ معمار در سال ۲۰۱۱ توسط شرکت متل، واکنشی جهانی را برانگیخت؛ که برای نخستین‌بار چگونگی تأثیرگذاری رسانه‌های اجتماعی را در تسریع نارضایتی از وضع موجود جنسیتی در معماری نشان داد. در بحث‌های پیرامون این باربی جدید که در فصل ۳ مورد بررسی قرارگرفته است، منتقدین و حامیانش شرایطی را که زنان در معماری با آن روبرو هستند، مورد واکاوی قراردادند که نشان‌دهنده تمایل مشترکی برای تحول و تفاوت دیدگاه‌ها درباره چگونگی دستیابی به این تغییر در بین نسل‌های پیر و جوان است. همچنین این عروسک، مسئله الگوهای مفقود را مطرح کرد که هم از نظر حضور زنان در این حرفه و هم عدم‌ حضور آن‌ها در فرهنگ گسترده‌تر عمومی، موردتوجه است. اگرچه نمایش‌های تلویزیونی، فیلم‌ها یا رمان‌ها، شخصیت‌های زن قوی‌ای را در نقش پزشک یا وکیل در برمی‌گیرند، اما پیدا کردن شخصیت زن معمار موفق، دشوار است.

عدم حضور زنان در دنیای جوایز معماری نیز به‌شدت احساس می‌شود و فصل چهارم به این موضوع می‌پردازد که چرا زنان معمار به‌ندرت روی سکوی اهدای مطلوب‌ترین جوایز این حرفه دیده می‌شوند. این فصل با مروری بر واکنش مطبوعات معماری به شکستن سقف شیشه‌ای توسط زاها حدید در سال ۲۰۰۴ با دریافت جایزه معماری پیتزکر، آغاز می‌شود. این پوشش خبری نشان می‌دهد که تعصب علیه زنان به‌عنوان خالقانی نوآور که قبلاً در قرن نوزدهم مطرح ‌شده و در فصل ۱ مورد واکاوی قرارگرفته، هرگز به‌طورکامل از بین نرفته است. این‌ها مطمئناً مطبوعات خبری زمان دنیس اسکات براون نبودند که در سال ۱۹۹۱ از دریافت جایزه معماری پریتزکر که صرفاً به شریک و همسرش رابرت ونتوری، به خاطر پروژه‌های مشترکشان تعلق گرفت، محروم شد. این فصل با بررسی شیوه راه‌اندازی طوماری در Change.org به‌منظور درخواست به رسمیت شناختنِ تاخیری اسکات براون به‌عنوان دریافت‌کننده این جایزه در سال ۲۰۱۳ توسط دو دانشجوی معماری هاروارد، نماینده نسل جوان فمینیست و کاربرد سیاسی آن در شبکه‌های ارتباطی جدید پایان می‌یابد. این طومار که تا به امروز نزدیک به بیست هزار امضا در سطح جهان جمع کرده است؛ حتی باوجودی که در مأموریت خود موفق به متقاعدکردن کمیته جایزه معماری پریتزکر برای تصحیح مستقیم این رکورد نشد، دنیای معماری را تکان داد.

اگرچه طومار اسکات براون، از قدرت شبکه جهانی اینترنت برای افزایش آگاهی عمومی در مورد شیوه عملکرد منتقدین و هیئت‌داوران برای نادیده‌انگاری معماران زن درگذشته استفاده کرد، اما فن‌آوری‌های دیجیتال به‌خودی‌خود راه‌حل نیستند. حذف معماران زن از پیشینه‌های تاریخی و عدم وجود اطلاعات و آگاهی عمومی درمورد کار آن‌ها در عصر دیجیتال بهبود نخواهد یافت مگر اینکه تعداد بیشتری از زنان در حوزه معماری به‌طور فعال در فناوری‌های اطلاعات و ارتباطات جدید مشارکت کنند تا از دیده‌شدن خودشان اطمینان حاصل کنند. فصل ۵ با کاوش برابری جنسیتی در معماری و فعالیت دیجیتالی ازطریق لنز ویکی‌پدیا ادامه می‌یابد. منتقدان فمینیست اخیر ویکی‌پدیا، به این موضوع توجه کرده‌اند که چگونه تعصب ویراستاران مرد نسبت به نهاده‌هایی درباره زنان به پاک‌کردن یا در حاشیه ماندن حضور آن‌ها در پرکاربردترین منبع مرجعیِ جهان می‌انجامد. معماران زن، که به تفصیل بیان می‌شود، از تمایل طبیعی ویراستاران به حذف کردن نیز مصون نیستند. من دلایل عدم حضور زنان معمار در ویکی‌پدیا و اینکه چرا باید به این وب‌سایت و وب‌سایت‌های مانند آن اهمیت دهیم را بررسی کردم.

ظهور موج سوم فمینیسم در معماری، مسلماً، واکنش‌های مخالفی را برانگیخته است. با اصرار بر شایسته‌سالاری اساسی معماری، مخالفانِ تغییر که قدرت رسانه‌های اجتماعی را نیز به‌کار می‌گیرند، استدلال می‌کنند که جنسیت اهمیتی ندارد و استعداد به‌تنهایی باید تعیین کند که چه کسی موفق می‌شود. بااین‌وجود آن‌ها نمی‌توانند تصدیق کنند که شرایط نامساعد این حرفه برای زنان، بخش بزرگ و حیاتی‌ای از آن استعداد را از بین می‌برد که به معنای معماری متوسط‌تر است، اگرچه شما ممکن است آن را رد کنید.
امیدوارم در این کتاب بینشی، گاه از دید شخصی غیرمعمول، به چالش‌هایی که حرفه معماری در مواقع بحرانی در تاریخ خود هنگامِ پرداختن و شرح میراث دیرینه تبعیض علیه زنان مواجه است، ارائه دهم. این کتاب، همچنین به معنای فراخوانی همگانی است. از خوانندگانی که مانند من عمیقاً به معماری اهمیت می‌دهند و می‌خواهند شاهد فراگیرشدن واقعی آن باشند، می‌خواهم که صدایتان را بلند کرده و دغدغه حضور ایجاد کنید.

♦ مقدمـــه مترجــم:
امروزه، زنان در جامعه‌ی ایران، نه‌تنها در عرصه‌های آکادمیک و حرفه‌ای وارد شده‌اند؛ بلکه این حضور جدی و کم‌نظیر آنان، به‌عنوان کنشگری فعال و استراتژیستِ یک شهر، علی‌رغم تمام مشکلات موجود، گفتمان معماری و شهرسازی را به چالش کشیده‌است.
بررسی تاریخِ طراحی معماری نشان می‌دهد که تا پایان دوران مدرن، برای معماران زن جایگاه مناسبی تعریف‌نشده‌‌ بود. با شروع دوران پست‌مدرن، زنان توانستند گام‌به‌گام توانایی‌های خویش را در عرصه‌ی طراحی ثابت‌کرده و فضایی برای طراحِ معمار بودن خویش بسازند. گرچه این جایگاه هم‌چنان با توجه‌به وضعیت موجود نظیر درآمد نابرابر نسبت به همکاران مرد، مدت زمان زیاد ساعات کاری، حاکمیت قواعد نظام مردسالارانه در محیط کار، جلوگیری از پیشرفت و گماردن آنان در کارهای فرعی و غیره، با ایده‌آل حضورشان در جامعه‌ی معماری و شهرسازی فاصله‌ی بسیار دارد.
امید است تا با خوانش این کتاب و بهره‌مندی از مسیر تلاش‌های انجام‌گرفته زنان معمار در اقصی نقاط جهان، بتوانیم فضایی ایجاد کنیم تا در آن اساتید و دانشگاهیان، معماران و شهرسازان حاضر در محیط حرفه‌ای، همچنین مسئولان نهادهای دولتی، تعاملی سازنده در جهت بهبود وضعیت معماری معاصر ایران داشته و با ایجاد شبکه‌ای موثر و موفق از زنان معمار و شهرساز، چه در حوزه‌ی آکادمیک و چه در حوزه‌ی کار حرفه‌ای، مسائل و مشکلات را شناسایی و در جهت رفع آن‌ها گام بردارند.
محیا صادقی پور

کتاب های مرتبط

دیگر کتابهای انتشارات