مشخصات کتاب
شرح
پیشــگفتار
امروز که این پیشگفتار را مینویسم از انتشار کتاب اولم[1] به زبان فارسی با عنوان «نظریه مدرنیته در معماری» حدوداً چهار سال میگذرد. کتابی که در زمان کوتاهی به چاپ چهارم رسید و تقریباً تمام جوایز کتابهای حوزه تخصصی (از جمله جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران و جایزه کتاب دکتر منوچهر مزینی) را از آن خود کرد. این استقبال چنان مرا به وجد آورد که بلافاصله از زمان اتمام چاپ اول، اقدام به تدوین کتاب حاضر نمودم.
در کتاب اول سعی به معرفی دنیای امروز غرب کردم. دنیایی که با مدرنیته و تمام خصلتهای نیک و بدش آن را در اندیشه، اجتماع و هنر و معماری معرفی کردم. لیکن چنین به نظر میرسد که غرب و فرهنگ عظیم آن همواره دلمشغولی و نگرانی انسان شرقی را به صورت عام و انسان ایرانی را به صورت خاص به همراه داشته است. جامعه ایرانی تا همین یکصد و پنجاه سال پیش جامعهای سنتی و آرام بود. در واقع این نگرانی و دلمشغولی به واسطه اختلاط مدرنیته غرب و سنت ایرانی است که حاصل شده و تجربه نشان داده است در جوامع سنتی این اختلاطها همواره با موضوع «بحران هویت» همراه بوده است.
خواهیم دید که جامعه ایران از اواسط دوران قاجار در ارتباط مستقیمی با دنیای مدرن قرار میگیرد. ارتباطی که در رابطه با آن تاکنون هیچگاه نتوانسته دست بالا را داشته باشد. ازاینرو در عکسالعملی طبیعی، جریانی به تدریج در جامعه ایرانی قوت و قدرت گرفته است که بازگشت به خویشتن را به مثابه بازگشت به دوران شکوه، توصیه میکند. جریانی که از آن به سنتگرایی تعبیر میشود. در مقابل مسئله توسعه نیز مسئله بزرگ جوامع سنتی بهطور عام و جامعه ایرانی بهطور خاص است و پیداست که همین توسعه، آیینه تمامنمای تاریخ غرب است. به همین سبب توسعهخواهان، گویی یک راه بیشتر در پیش ندارند و آن ورود در تاریخ غرب است و بس.
در این یک قرن و نیم اخیر، عملکرد جامعه ایرانی نشان داده است که علیرغم پذیرش عملی مدرنیته از سوی جامعه، بیشتر بیانها و صحبتها نشانگر مخالفت با آن است و پارادوکس غریب آن است که علیرغم این همه طعن و تقبیح نظری، درِ دانشگاههای خود را بر روی علوم مدرن و کارگاههای خود را بر روی فنون ناشی از مدرنیته باز نگهداشته و با سعی تمام به بلعیدن این دستاوردهای نوین اهتمام و اشتغال داریم و هیچیک از آن روشنفکران که به تقبیح غرب و مدرنیته میپردازد یک تئوری منسجم و یا یک نقد مدلل که بتوان بر روی آن، بهغایت، مدرنیته را نقد کرد، ارائه نکردهاند؛ و اگر هم نقدی است، همان نقدهایی است که خود غربیها از مدرنیته خودشان به خاطر خصلت نقدپذیری آن میکنند؛ و روشنفکران ما تنها این نقدها را در تأیید معارف و تعالیم خود و یا اثبات نظرات خود بکار میبرند.
تجربه سالها تحقیق در حوزههای فلسفی و اجتماعی بهویژه در مطالعات ایرانشناسیام در فرانسه، مرا به این باور رسانیده است که پدیدهای که از آن به سنتگرایی تعبیر میکنیم، چیزی نیست که بدون توجه به تأثیرات مدرنیته قابل فهم باشد. پس میتوان گفت که گفتگو درباره سنت، به معنای خروج از سنت و پشت سرنهادن دوران سنت و ورود به دوران مدرن است.
نه تاریخ اندیشه در یکصد و پنجاه سال اخیر در ایران تعطیل بوده است و نه تلاش عملی وقفهای داشته است. نتیجه آن هم در حضور غیرقابلچشمپوشی مدرنیته در آموزشوپرورش، هنر و معماری و نهادهای سیاسی و اجتماعی آشکار است. بیرمقی این حضور و ضعف آن، شاهدی بر حضورش است، نه حاکی از غیبت آن.
حال باید چه کرد؟ آیا به توسعه رو آوریم و دست از «هویت» خویش بکشیم؟ و یا بر «هویت» خود بمانیم و از توسعه چشم بپوشیم؟ و یا راه سومی نیز وجود دارد که هر دو را برای ما تأمین کند. گمان میکنم که دیگر قبول درستی راه گذشته کمی دشوار به نظر میرسد. چراکه اگر راه گذشته درست بود ما امروز دچار این بحران نبودیم، بحرانی که در طول تاریخ، ما تنها به اداره کردن آن پرداختیم و نه شناخت اصولی آن.
این کتاب بر آن است تا در ابتدا وضعیت جامعه ایرانی را در قبال وضعیت مدرن تحلیل کند و پس از آن به شناخت تأثیرات آن در هنر و معماری معاصر ایران بپردازد. در این راستا ضروری است تا گفته شود این مطالعه تا انتهای دوره پهلوی در ایران انجام شده است و تداوم آن در مجموعههای بعدی در حال تدوین است.
به عنوان یکی از نویسندگان کتاب حاضر معتقدم که این کتاب از یک ویژگی دووجهی برخوردار است، چراکه از یکسو در ادامه کتاب «نظریه مدرنیته در معماری» قرار دارد و بسیاری از مباحث و مفاهیم در این کتاب به کتاب اول رفرنس داده شده است و از سویی دیگر خود کتاب مستقلی است برای خواندن؛ بنابراین اگر شما خواننده گرامی، کتاب اول را هنوز مطالعه نکردهاید نباید نگران عدم درک مباحث کتاب حاضر باشید. این کتاب احتمالاً، باید شما را برای خواندن کتاب اول تشویق کند، ولی بدون خواندن کتاب اول نیز شما میتوانید از مفاهیم کتاب حاضر به قاعده کاملی برخوردار شوید.
در فرآیند تدوین این کتاب بهجز همراهی مداوم نویسنده همکارم جناب دکتر حامد کاملنیا که دوستی فرهیخته و دانشمند است و افتخار همکاریش را همواره به من داده است، از همکاری محققان جوانی نیز بهرهمند شدم که هرکدام بهنوبه خود در تهیه منابع، تصاویر، ویراستاری، صفحهآرایی و اتمام کار مرا یاری کردند. مریم عالیقدر، خدایار بنداریان و لیلا تشکری که جملگی از دستیاران تحقیق من محسوب میشوند، کسانی هستند که نامشان شایسته روی جلد این کتاب است ولی از سر تواضع به من چنین اجازهای را ندادهاند. ازایشان به خاطر روحیه بالای تحقیق و اخلاق بسیار حرفهای و محبتی که به من داشتند بینهایت سپاسگزارم.
همچنین ضروری است از انتشارات کتاب فکرنو که ناشر تخصصی آثار من است و بهویژه مدیر آن جناب آقای آرش حیدریان که در شرایط عجیب نشر امروز، هنوز هم در میدان نشر و فرهنگ ایستاده و مقاومت میکند و این اثر را با چنین کیفیتی منتشر کرده است، نهایت قدردانی خود را ابلاغ نمایم.
از کسانی که این کتاب را می خوانند بسیار متشکرم و میدانم که احتمالاً بسیاری از شما خوانندگان فرهیخته این اثر با محتوای آن همراه نخواهید بود و این حق طبیعی شماست. ولی از اینکه کتاب مرا با نگاهی انتقادی خواندهاید از شما سپاسگزارم و امیدوارم انتقادهای شما را جهت اعتلای ادراک خود دریافت کنم.
سعید حقیر
[1]- کتاب «نظریه مدرنیته در معماری» نیز مانند کتاب حاضر حاصل همکاری من و دوست دانشمندم جناب آقای دکتر حامد کاملنیا عضو هیئت علمی دانشگه فردوسی مشهد است. لیکن چون در این دو عنوان کتاب و بنا به خواست ایشان پیشگفتار از زبان نویسنده اول بایست نوشته شود، لذا در این نوشتار افعال مفرد بکار میبرم و این توضیح را ضروری میدانم که این امر به هیچ عنوان حاصل نقش برجستهتر من در این کتاب نیست. سعید حقیر
کتاب های مرتبط
دیگر کتابهای نویسنده
دیگر کتابهای انتشارات