هدف از نگارش این دفتر ارائۀ تاریخی خواندنی از معماری معاصر ایران، از موج تجدّد در اوایل دهۀ ۱۳۰۰ ھ ش تا زمان حال، است. موضوع پژوهش اصلیِ آن نحوۀ ارتباط میان آمال و آرزوهای ناظر به زندگی نوآیین و ایجاد فُرمهای جدید در معماری بوده است، و اینکه عواملی همچون رشد و پیدایش محیط زندگی جدید، برآمدنِ معماریِ حرفهای، و تغییرات و تبدیلات صنعت ساختمانسازی در ایران، چگونه همگی بالاتّفاق به ظهور جریان بالندۀ معماری مُدرنیستی در این کشور منجر شدند. درعینحال، این دفتر میکوشد تا همگرایی میان معماری و رشد و توسعۀ سیاسی و اجتماعی در ایران را مورد بررسی قرار دهد. تحوّلات معماری و شکلگیری نسل نخست معماران تحصیلکردۀ ایرانی، چنانکه پیداست، همگی متأثّر از تحوّلات اجتماعی در ایران بودهاند. از اینرو، در بررسی نوآوریهای مختلف در عرصۀ معماری، صفحات این دفتر به ملاحظۀ دقیق تحوّلات تاریخی و زمینۀ اجتماعی نیز توجّه خاصّ نشان داده است.
با وجود اینکه دفتر حاضر از ترتیب تاریخی و تقویمیِ سختگیرانهای پیروی نمیکند، روند بررسی جریان امور در آن به نحوی است که مناسبت تامّ با هر دوره و رویدادهای معماری آن دورۀ مورد نظر داشته باشد.
مشخصات کتاب
شرح
فصل اوّل مشتمل بر دو بخش عمده است. عوامل منجر به شکوفاییِ جریان مُدرنیسم در ایران، و اینکه به کدامین علّت تهران به کانون نوآوریها بدل شد، از جملۀ موضوعات این فصل است. مُدرنیستهای ساکن در پایتخت، درعینحال که زبانهای متنوّع مُدرنیسم اروپایی را به زبانی سادهتر بیان میکردند، دست به «ترکیب و تألیف» (synthesis) نیز میزدند. شاخصترین بناءهای مُدرنیستی در ایران، همزمان و همگام با تأسیس دانشکدۀ معماری، در تهران برافراشته شدند. بخش دوّمِ همین فصل بر برنامۀ عمران شهری در دوران سلطنت رضاشاه پهلوی تمرکز دارد، که نخستین اقدام نظاممند در ایران در عرصۀ عمران شهری محسوب میشود. برنامۀ عمران شهری در این دوره، نه تنها به بروز تغییرات عمدهای در چهرۀ شهرهای سنّتی ایران منجر شد، بلکه تأثیر قابل ملاحظهای بر تحوّلات سازههای مُدرن در ایران نهاد. مُضاف بر این، در طول سالهای قرن حاضر هجری شمسی مطابق با سدۀ بیستم میلادی، رشد صنایع مُدرن در ایران به توسعۀ شهری در ابعاد خیرهکننده و حتّیٰ پیدایشِ شهرهای جدید انجامید.
فصل دوّم، با تمرکز بر سه گرایشِ اصلی در معماریِ «سبْکِ ملّی» (نئوکلاسیسیسم، احیاءِ سنّت معماری اسلامی، و سبْکِ نو-هخامنشی)، به بررسی این نکته میپردازد که ملّیگرایی ایرانی، بهمثابۀ رویکردی سیاسی، چگونه توانست به پیدایش و گسترشِ سبْکی جدید در معماری ایرانی منجر شود، سبْکی جدید که طرّاحی و اجرای بناءهای دولتی و حکومتیِ عصر رضاشاهی از مصادیق آن به شمار میآیند.
فصل سوّم مقولۀ مُدرنیزاسیون در معماری ایران را مورد بررسی قرار میدهد، و عمدتاً مشتمل است بر ارائۀ فُرمها و تکنیکهای جدید در معماری. احداث راه آهن سراسری خود باعث تسهیل دسترسی به مواد و مصالح جدید شد، و فرصت بینظیری برای کشور فراهم آورد تا حرفۀ مهندسی در ایران تأسیس و به سطح ملّی ارتقاء یابد. در سال ۱۳۰۶ ھ ش حکومت ایران مؤسّسات تعلیمی و تربیتیِ متعدّدی را بنیان نهاد، تا معماران و مهندسینی خبره و مطّلع از علم جدیدِ احداثِ ساختمان تربیت کرده، و به استخدام شرکت ملّی راه آهن ایران درآورَد. بهخصوص در دورۀ سلطنت رضاشاه، معماران فرانسوی دست به کار برنامههای حکومت در امر نوسازی و بازسازی اماکن و ابنیۀ تاریخی و غیرتاریخی شدند. و همزمان با این معماران خارجی، نسل نخست معماران مُدرنیست ایرانی که در خارج از ایران تعلیم دیده بودند در نوسازی ایران مشارکت فعّال داشتند. در دهۀ ۱۳۲۰ ھ ش، معماری دیگر به یک حرفۀ تخصّصی بدل شده بود؛ در این دهه بود که معماری ایرانی تقریباً تمام اسباب و شرایط لازمه برای تبدیل به یک حرفۀ تخصّصی تمامعیار را گرد آورد و تثبیت کرد.
موضوع فصل چهارم بررسی نسبت میان «خانه» در معنای جدید کلمه، که در بافتار جنبش مُدرنیستی ایران جنبهای حیثیّتی و کلیدی یافته، و «معماری آکادمیک» در ایران است. طرّاحی مُدرن خانههای مسکونی، فضاهای زیستی جدیدی برای خانوادههای «هستهایِ» ایرانی در عهد سلطنت رضاشاه پهلوی فراهم آوردند. نیاز به توضیح نیست که شاخصترین خانههای مُدرنیستی در تهران ساخته میشدند، یعنی شهری که پیشگامانِ معماری، آن را عرصۀ اصلی تحقّق اصول مُدرنیستیِ مورد نظر خود میدیدند. این معماران با اتّخاذ موضعی بر ضدّ جریان تاریخگرا به ابزارهای بیانیِ جدیدی در معماری مجهّز شده بودند. اینان، علاوه بر جایگزین ساختنِ تقسیمِ سنّتی فضاهای داخلی بر مبنای جنسیّت (هَشتی و بیرونی و اندرونی) با اتاقهایی که عملکرد خاصّ امروزی داشتند (اتاق نشیمن، اتاق ناهارخوری، اتاق خواب)، زبان معماری زنده، پرتحرّک، بومی/محلّی و عملکردگرایی را پدید آوردند. واپسین بخش فصل چهارم به بررسی و مطالعه در خانههای آپارتمانیِ اواسط دهۀ ۱۳۲۰ ھ ش میپردازد، که به مستأجرانی با سطوح درآمد مختلف اجاره داده میشدند. اجارهنشینی در این خانهها واکنشی به روند رو به گسترش شهرنشینی و بالنّتیجه افزایش قیمت زمین شهری بود. در این دوره معماران ایرانی، بهسرعت هر چه تمامتر، رویکردهای سبْکی و روشهای ساختوساز جدیدی را اتّخاذ مینمودند، و در کاربرد تکنولوژیهای نوین و ترکیببندی طرّاحی در ساخت آپارتمان به پیشرفت قابل ملاحظهای نائل میشدند.
فصل پنجم با عنوان اسکان در مِتروپُلیس، پیرامون نخستین پروژههای بلندمرتبه و مجتمعهای مسکونی سخن میگوید که در دهۀ ۱۳۵۰ ھ ش آغاز شدند. این فصل، درعینحال، انقلاب سفید اوایل دهۀ ۱۳۴۰ ھ ش را نیز به مورد بحث میگذارد، که نه تنها تغییر و تحوّلات گستردهای در جامعۀ ایرانی پدید آورد، بلکه رشد شتابان طبقۀ متوسّط و متخصّص را نیز مقصود داشت و در نیل بدان توفیق یافت. انقلاب سفید که نتیجۀ آن چندین پروژه با هزینههای سرسامآور بود، دلیل و مسبّب اصلی رشد شهرنشینی در ایران معاصر بود.
موضوع فصل ششم بررسی سه پدیده، یعنی «سبْکِ بینالمللی»، «مُدرنیسمِ عالی» و «منطقهگراییِ مُدرن» بود، و از موقفِ این سه پدیده به موقعیّت معماری ایرانی نظری اجمالی میافکند. در اواسط دهۀ ۱۳۴۰ ھ ش معماران ایرانی «سبْکِ بینالمللی» را با شور و شوقِ فراوان سرلوحۀ خلق آثار خویش قرار دادند، زیرا زیباییشناسیِ این سبْک را نشانۀ سرآغازِ عصری نوین قلمداد میکردند. برخلاف دهۀ ۱۳۱۰ ھ ش که طیّ آن مُدرنیسم تازه میخواست جای پای خویش را در ایران مستحکم سازد، در طیّ سالهای دهۀ ۱۳۴۰ ھ ش «مُدرنیسمِ عالی» در سرتاسر کشور از پذیرش همگان برخوردار شده بود. در این دهه ایران توانسته بود به سبْکی در معماری نائل شود که هم حرمت معماری سنّتی ایرانی را نگاه میداشت، و هم با تکیه بر آشنایی بیننده با معماری قدیم، نشانهها و استعارات قدیمی و آشنا را در اذهان القاء مینمود. این سبْک جدیدِ معماری ایرانی، مواد و مصالح غنی مُدرن را با گرایش سنّتی و تاریخی درمیآمیخت.
واپسین فصل این دفتر به بررسی معماری ایران پس از انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ ھ ش میپردازد، و میکوشد تا برای این پرسش پاسخی بیابد که چگونه در این برهۀ خاصّ تاریخی، پیوند میان سنّتِ معماری در ایران و معماری مُدرنیستی، به دغدغۀ اصلی معماران ایران بدل شد. معماران ایرانی کوشیدند، در اغلب موارد، با اِمعان نظر در میراث فرهنگی و معماری بومی ایران، هویّت مستقلّی برای معماری ایرانی پدید آورند. نسل جدید معماران ایرانی در عوضِ تمرکز بر جنبههای منطقهای و ملّی، بر عناصر جهانی/ گلوبال و بینالمللی در معماری متّکی بودند. نکتۀ نهایی اینکه معماری معاصر ایرانی کماکان به رشد و تحوّل و توسعۀ خود ادامه میدهد. امید است این دفتر به افزایش آگاهی از معماری معاصر و میل به پژوهشهای بیشتر آتی در این عرصه منجر گردد. بهعلاوه، غرض از نگارش آن ارتقاءِ فهم خوانندۀ ایرانی از روند معماری معاصر در ایران نیز بوده است.
• فهرست مطالب کتاب:
مقدّمه
فصل اوّل: مُدرنیزاسیون و نوسازی شهری
تهران: ویترین تجدّد
شهرها، شهرکهای صنعتی و توسعۀ نفتی
فصل دوّم: سبْکِ ملّی ۱۳۰۴-۱۳۲۰
نئوکلاسیسیسم
احیاءِ اسلامی: جستوجوی مسیرهای ناپیموده
سبْک نو-هخامنشی: تکوین سبْکی جدید
فصل سوّم: نخستین مُدرنهای ایرانی: تکوین معماری حرفهایِ مُدرنیستی در ایران
فصل چهارم: از خانۀ مُدرن تا مجتمعهای آپارتمانی
معماری آکادمیک و خانه در معنای مُدرن کلمه
مجتمعهای آپارتمانی
فصل پنجم: اسکان در مِتروپُلیس
مُدرنیسم انقلاب سفید، هزینههای سرسامآور و رُشد زاغهنشینی
فصل ششم: معماری مُدرن و جریانهای پس از آن، ۱۳۳۲-۱۳۵۷
سبْکِ بینالمللی
مُدرنیسمِ عالی
منطقهگراییِ مُدرن
فصل هفتم: معماری ایران پس از انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷
روحیۀ نوپدید: معماران جوان ایرانی در جستوجوی آینده
ارجاعات و یادداشتها
کتاب های مرتبط
دیگر کتابهای نویسنده