مرکز مطالعات مدیریت دانشگاه هاروارد (دانشگاه امام صادق)

Iran Center for Management Studies

گزارش خطا
معمار مسئول : نادر اردلان
نوع پروژه : داخلی

ساختمان مدرسه در بستری سبز بر فراز تپه‌ای بنا شده است. بستر طرح، مستطیلی به ابعاد 170×110 متر است. فضاهای بسته كه بر گرداگرد زمین استقرار یافته‌اند عموماً كم‌ارتفاع و یك طبقه‌اند، و باغی به ابعاد 130×80 را در میان می‌گیرند. «دستگاه ورودی» به شكل بنایی دو طبقه در شرق بستر طرح بنا شده است. در میانه باغ، «ساختمان كتابخانه» ـ بنایی سه طبقه با قاعد هشت و نیم هشت ـ  از فراز سكویی به هرسوی باغ می‌نگرد. اضلاع شمالی و جنوبی باغ را «حجره‌های دانشجویان» اشغال کرده‌اند که در دل دیواری قطور پنهان شده و جداره‌های باغ را می‌سازند. «ساختمان مُدرس‌ها» در جبهه مقابل ساختمان ورودی و در ترازی پایین‌تر نسبت به آن واقع شده است.

برچسب ها
برچسب ها :
تهران معماری پهلوی دوم آموزشی دانشگاه نادر اردلان دفتر مهندسین مشاور فرمانفرمائیان و همکاران یحیی فیوضی یوسفی

تیم پروژه

کارفرما | بهره‌بردار :

وزارت علوم، تحقیقات و فناوری

تیم طراحی | همکاران پروژه :

یحیی فیوضی یوسفی، علی رمضانی، هوشنگ جاهد

اطلاعات کلی

سال : 1349-1351/1972-1975
دوره تاریخی : پهلوی دوم
کاربری : آموزشی، دانشگاه
مساحت پروژه : 7000 مترمربع
وب سایت : www.isu.ac.ir
آدرس : ایران، تهران، شهرک غرب، بلوار مدیریت

شرح

مدرسه عالی مدیریت به عنوان شاخه‌ای از دانشگاه هاروارد ایالات متحده آمریکا بنا بود که با همکاری استادان آن دانشگاه به تربیت مدیران و متخصصین بخش‌های خصوصی و دولتی بپردازد. بعد از انقلاب اسلامی، این مدرسه با نام دانشگاه امام صادق(ع)، مستقلاً اهداف پیش‌بینی شده را ادامه داد. در سال‌های اخیر ملحقاتی همچون مجموعه خوابگاه‌ها و مسجد به طرح اولیه اضافه شد و عملیاتی از قبیل اضافه شدنِ بخش‌هایی به ساختمان مُدرس‌ها، اضافه شدن زیرزمینی به عنوان سالن قرائت به کتابخانه و به دنبال آن برچیده شدن آبنمای سکوی میانی و تغییراتی در سالن غذاخوری و حجرات دانشجویان در آن انجام گرفت. در تحلیل این اثر، طرح اولیه بدون تغییرات و اضافات یاد شده مد‌ّ نظر قرار می‌گیرد.

 مدرسه و پیرامون آن

مجموعه مدرسه عالی مدیریت در شمای کلی بنایی «قلعه‌مانند» است که «باغی»‌ در میان و فضای سبز پردرختی در پیرامون دارد. بستر مشجـّر این بنا که دور از بافت متراکم شهر و متمایز از آن واقع شده ‌است آن را شکوهمند می‎سازد و از میان درختان فراز تپه به‌خوبی می‎نمایاند. از هیئت قلعه‌مانند و تمام بسته بنا چنین برمی‌آید که بهره‎گیری از چشم‎اندازها و طبیعت اطراف چندان مورد توجه طراح نبوده است؛ اما این موضوع هرگز به معنای کم اهمیت بودن سیمای بیرونی ساختمان نیست؛ زیرا برای مخاطبی که از سوی بزرگراه زیر پای ساختمان به آن می‌نگرد منظره جذاب و رمزآلود ساختمانی که توسط درختان بلند باغ پیرامون محافظت می‌شود به سادگی قابل چشم‌پوشی نیست.

برای رسیدن به ورودی چشمگیر بنا که دروازه‌ای است برای ورود به این بنای قلعه‌ مانند، عبور از باغ پیرامون مجموعه و طی مسیری نه چندان کوتاه ضروری است؛ امری که ساختمان را دور از دست و منزوی می‌نمایاند و به آن کیفیتی «درونگرا» می‎بخشد.

مدرسه عالی مدیریت، مرکزی شبانه روزی با برنامه آموزشی فشرده است؛ عملکردی که نیاز به محیطی دنج و آرام دارد. ممکن است چنین به نظرآید که انتخاب «صورتی درونگرا» برای آن بوده است که آرامش و خلوت مورد نیاز حاصل شود؛ اما باید متوجه بود که تنها انتخاب بستر وسیع و مشجـّری که بنا را احاطه می‌کرد و آن را از بافت متراکم شهری و اجتماع  جدا می‌ساخت، برای دستیابی به محیط دنج و آرام دلخواه کفایت می‌کرد و در چنین شرایطی دیگر ضرورتی بر انتخاب «فُرم درونگرا» وجود نداشت؛ لذا این انتخاب را تنها می‌توان زاییده میل و اراده طراح تلقّی نمود.

سازماندهی کلی طرح

مخاطب با عبور از دروازه ورودی، خود را در یک «باغ» کوچک می‌یابد. کشیدگی این ‌باغ بر محور شرقی ـ غربی است. سه بازیگر مهم طرح بر محور مذکور نشسته‌اند: «دستگاه ورودی» در شرق آن، «ساختمان کتابخانه» در میانه، و «بنای مُدرس‌ها» در آخرین نقطه غربی آن. البته کتابخانه از سوی دیگر بر محورشمالی ـ جنوبی مدرسه واقع ‌شده است، که با ساختمان غذاخوری در انتهای شمالی آن گفتگو می‌کند. در جنوبی‌ترین نقطه این محور نیز درِ کوچکی به بیرون باز شده است.

طرح مدرسه یادآور الگوی باغ ایرانی است؛ البته باغی که با مساحتی کمتر از یک هکتار بسیار کوچک‌تر از نمونه‌های سنّتی است؛ وجود کتابخانه و سکوی وسیع زیر آن در میانه صحنه، این باغ را حتی کوچک‌تر از آنچه هست نشان می‎دهد. فرد با گذر از ورودی و پا گذاشتن به فضای باز خود را در درون «حیاطی محصور» حس می‌کند؛ و همین امر این باغ کوچک را به یک «حیاط میانی» شبیه می‌سازد.

کتابخانه و دستگاه ورودی در گفتگوی با یکدیگر فضای این حیاط را به دو بخش «عمومی» و «خصوصی» تقسیم می‌کنند؛ بخش عمومی در پوشش هاله‎ای است که بین ورودی و کتابخانه احساس می‎شود و بخش خصوصی باقی مجموعه را در بر می‎گیرد. در نتیجه این تقسیم و خُرد‌شدن‌ْ باغ باز هم کوچک‌تر جلوه می‌‌‌کند و شباهتش به «حیاط میانی» بیشتر می‌‌شود. در طرح حیاط، دو محور طولی وعرضی که توسط ساختمان‌هایی در طرفین‌شان بر آنها تأکید شده است می‌یابیم؛ ظاهراً در این حیاط با انتظامی «چهارایوانی» مواجه‌ایم. از میان چهار بنایی که در منتهی‌الیه محورهای حیاط واقع شده‌اند ـ خصوصاً اگر از بالا به مجموعه نگاه کنیم ـ دو تای طرفین محور طولی، یعنی دستگاه‌ ورودی و ساختمان مُدرس‌ها، نمود بیشتری دارند. به این ترتیب می‌توان به انتظامی «دو ایوانی»  در این حیاط نیز قایل شد.

بنای کتابخانه در میانه باغ شباهتی به «کوشک» باغ‌های قدیمی دارد؛ شکل چلیپایی این ساختمان عاملی ‌است که بر این تصور صحـّه می‌گذارد، و در جای خود مورد ‌تأمل قرار خواهد گرفت . ساختمان مُدرس‌ها به واسطه شیب زمین در ترازی پایین‎تر از کوشک کتابخانه قرار گرفته و تا حد‌ّی در پشت آن پنهان شده است؛ امری که موجب می‌شود بخشی از محور طولی حیاط که در فاصله میان ورودی و کوشک قرار دارد اهمیت بیشتری پیدا کند و الگوی سومی نیز علاوه بر دو الگوی پیش گفته در طرح سربر‌آورد، که می‌توان به آن الگوی «تک‌ایوان و کوشک» اطلاق کرد.

بنابر‌آنچه ‌‌آمد به نظر ‌می‌رسد که مهم‌ترین ویژگی این طرح استفاده توأمان از الگوهای متفاوت طراحی و انتظام فضایی است؛ طرح مدرسه همواره در میان دو الگوی «ساختمانی بر گرد حیاط مرکزی» و «باغ ایرانی» و سه انتظام فضایی «چهارایوانی»، «دو ایوانی» و «تک‌ایوانی و کوشک» در نوسان است. توجه به این نکته ضروری است که تمهیدات به کار‌رفته در طرح مجموعه بیش از «ترکیب» و «درهم‌آمیختن» این الگوهای ‌سنتی متوجه «درکنار هم نشاندن» آنها بوده است؛ گویی ایجاد این خصایل چندگانه را باید از نیـّات اولیه و اصلی طراح برشمرد.

در حرکت آونگ‌گونه فضای باز مدرسه عالی مدیریت بین دو کیفیت «حیاط» و «باغ»، طرح جداره‎های مجموعه حایز توجه است. ضخامت این جداره‎ها و دروازه‎هایی که آنها پی‌در‌پی و به طور منظم رو به سوی فضای اصلی باز می‎کنند نشان‌می‎دهد که این کالبد نه فقط دیواری قطور و مجو‌ّف برای یک باغ، که عنصری واجد شخصیت و درخور اهمیت در طرح مجموعه است.

جداره حیاط، شامل حجره‌های دانشجویان، مجموعه‌ای است متشکل از اجزای مستقل تکه‌تکه، که در ترتیبی خطی انتظام یافته‎اند. به بیان دیگر، حجره‎های دانشجویان حلقه‎های زنجیری را ساخته‎اند که جانب شمال و جنوب حیاط را از آنِ خود کرده است. حلقه‎های زنجیر، به طور منظم در‌پی هم می‌آیند و تنها در گوشه‎های حیاط چرخشی چهل و پنج درجه دارند. این اتفاق، استثنائاً در نقطه دیگری از جداره شمالی نیز رخ می‎دهد و یک ورودی خصوصی از جانب شمال را شکل می‌دهد.

 فضاهای تشکیل‌دهنده حلقه‎های زنجیر، طاق‌های گهواره‎ای دارند. به این ترتیب، جداره‎های شمالی و جنوبی مجموعه، بام‌های پر‌تراشی پیدا کرده‎اند. این حجم‌ها از شیب ملایمی که از جانب شرق به غرب در بستر طرح وجود دارد پیروی می‎کنند.

  تکه‌تکه شدن جداره اصلی و پرتراش شدن بام آنها ساختمان مورد نظر را از صورت یک بنای واحد بیرون آورده و به یک بافت قدیمی شهری شبیه می‎سازد. به واسطه رشد درختان محوطه کسی که در معبر پیاده بین درختان و جداره‎های شمالی یا جنوبی گذر می‎کند چنین می‌پندارد که در کوچه‎ای از یک بافت شهری قدم می‎زند و از جلوی خانه‎های مختلف می‎گذرد.

حیاط‌های کوچکی که از پسِ جداره باغ هویدا می‌شوند، حجره‌های دانشجویان را بر گرد خود دارند. گویی این حیاط‌ها باغ اصلی را به میان حجره‎ها می‌کشانند. دروازه‎ها تداوم فضاییِ یاد‌شده را تنظیم، و بر «تفکیک آحاد درعین پیوند آنها» دلالت می‎کنند ـ اصلی که ریشه‌های عمیقی در سازماندهی فضاهای سنّتی دارد.

 جداره‎های حیاط اصلی ـ با خصایلی که برای آنان برشمرده شد ـ شباهتی به دیوارهای ساده پیرامون باغ‌های قدیمی ندارند؛ همچنانکه طرح این جداره‎ها به طرح جداره‎های مدارس سنتی هم شبیه نیست ـ حتی اگر در گوشه‎های بعضی مدارس بتوان حلقه‎ای از حلقه‎های زنجیر مورد بحث را یافت. در اینجا نیز طراح نکاتی را از هر یک از دو الگوی «دیوار حیاط» و «دیوار باغ» برگرفته است؛ اما این بار به «درکنار هم نشاندن» آنها اکـتـفا نـکـرده، و از «در هم آمیختـن» الـگـوهـا بـه «صورتی نو» و «انتظامی تازه» دست یافته است.

 عناصر تشکیل ‌دهنده طرح

دستگاه ورودی دستگاه ورودی، بلندتر و پرتراش‎تر از دیگر حجم‎‎های مجموعه، با هیئتی دروازه مانند، ایوانی است رو به بیرون که از اطراف و از مسافت دور دیده می‌شود. شمایل این ورودی شباهت‌های زیادی به ورودی‌های کاروانسراها و برخی مدارس، یا به عبارتی بناهای مستـقل از بـافـت و تـک افتاده قدیمی دارد. نمای این بخش تقریباً تنها نمایی از مدرسه است که از بزرگراه شرقی قابل رؤیت است. ساختمان ورودی در عین دعوت‌گری، خاموش و با وقار است.  

ساختمان ورودی بنایی متقارن است، و پشت و رویی مشابه دارد. احجام راه پله در دو منتهی‎الیه چپ و راست ساختمان، با قاعده هشت ضلعی و بدون هیچ روزنه‌ای، اختتامی برای بنا فراهم می‎آورند و ساختمان را «تمام‌شده» و «بارو‌مانند» جلوه می‎دهند. اینجا تنها مکانی است که هم اشراف به بیرون و هم چشم‎انداز مهمی به داخل مجموعه دارد؛ و از این بابت با دیگر عناصر تشکیل دهنده طرح مدرسه متفاوت است .

این ساختمان علاوه بر فضای ورودی که در میانه واقع شده است، بخش اداری ـ در طبقه همکف ـ و اتاق‌های اعضای هیئت علمی ـ در طبقه فوقانی ـ را نیز در بازوهای طرفین خود جای می‌دهد. پنجره‎ها در این دو بازو بلند و کشیده‌اند؛ و نمی‌توان گفت که این صورت کشیده و عمودی تماماً تابع طرح فضاهای داخلی است، شاید بهتر باشد که طرح این پنجره‌ها را براساس نقشی که در طرح نما ایفا می‌کنند بسنجیم. واقعیت آن است که استقرار پنجره‎ها در طرفین نما سبب می‎شود تا چشم‎انداز اتاق‌ها به محوطه باز کم اهمیت شود، اما در مقابل، بر اهمیت پنجره وسیع سرسرای میانی ساختمان که رو به محوراصلی باغ گشوده می‎شود افزوده گردد.

  حجره‌ها و مدرس‌ها

انتظام بخشیدن به فضاهایی مخصوص اقامت دانشجویان به دور حیاطی کوچک و دنج، و سپس باز‌شدن دروازه‎ای از این مجموعه کوچک به محوطه اصلی، سبب می‎شود که ارتباط میان فضاهای اقامتی و محوطه اصلی واجد سلسله مراتبی شود. به بیان دیگر، حجره‎ها مستقیماً با محوطه اصلی مربوط نیستند بلکه حیاط‌های کوچک را واسطه این ارتباط قرار می‎دهند. ترکیب فضایی یاد شده را می‎توان در حیاط‌های گوشه‎ای مدرسه‌های چهارباغ و صدر اصفهان مشاهده کرد. این سلسله مراتب سبب خصوصی‎تر شدن محیط حجره‎های مسکونی می‎گردد و حسی از اتحاد و خویشاوندی میان افراد درون هر حلقه به وجود می‌آورد.

هر یک از آحاد حجره‌ها ـ یا چنانکه پیش‌تر گفته شد هریک از حلقه‎های زنجیری که جداره حیاط را می‌سازند ـ واجد چهار اتاق خواب، یک اتاق نشیمن/ مطالعه جمعی و دو فضای سرویس بهداشتی است. اشکال اتاق‌ها همگی منظم و در ترکیبی متقارن به دور حیاط شش‌گوش انتظام یافته‎اند و به آن نگاه می‎کنند. اتاق نشیمن/‌مطالعه بین چهار اطاق قرار گرفته و عامل وصل آنها است. از این فضا است که می‎توان به حیاط اصلی نظر کرد. با این انتخاب‌ها، کار و زندگی دانشجویان به هم آمیخته شده و محیط دنجی برای آنان فراهم آمده است.

ورود به اتاق‌های دانشجویان همانند محیط‌های سنّتی مستقیماً از حیاط کوچک شش‌گوش صورت می‎پذیرد، و اگر چه میان اتاق نشیمن و اتاق‌های دو جانب آن نیز فضای ربطی وجود دارد اما چنین به نظر می‎رسد که طراح مایل نیست از فضای نشیمن به عنوان معبری برای رسیدن به دو اتاق همجوار استفاده شود.    انتخاب شکل شش‌گوش برای قاعده حیاط کوچک ابداع شیرینی است. این شکل، یک قدم از آنچه معمولاً در سنّت معماری ایران برای این حیاط‌ها استفاده شده است ـ یعنی شکل هشت‌ضلعی ـ ساده‎تر و کم‎تراش‎تر است، و به این ترتیب «مدرن‎تر» می‎نماید. در عین حال به‌سبب استفاده از اشکال سنّتی و ارتفاع بلند جداره این حیاط‌ها فضای آنها به فضاهای سنّتی شبیه است. در واقع، فضای داخل هر حجره به خاطر شکل منظم اتاق، وجود طاق گهواره‎ای بلند، تقسیم‎بندی‌های متقارن، و نوع مصالح مورد استفاده، سنتی‎تر از هرجای دیگر مجموعه جلوه می‎کند.

بنای مُدرس‌ها در پشت کتابخانه با تواضع بسیار (شاید هم  تواضعی بیش از اندازه)، در دورترین نقطه نسبت به دستگاه ورودی استقرار یافته است. فاصله کمی که میان بنای مُدرس‌ها و کوشک وجود دارد، و اختلاف تراز قابل توجه این دو، مُدرس‌ها را در پس پرده و کم اهمیت جلوه می‎دهد، گویی کوشک فضاهای آموزشی را در پشت خود پنهان کرده است و اجازه ابراز وجود به آنها نمی‎دهد .


انتظام فضاهای اصلی مدرس‌ها در طرفین یک هال ورودی یادآور طرح بعضی مدارس قرن نهم هجری است که واجد مُدرس یا نمازخانه در کنار ورودی اصلی خود بودند. طرح این بخش، از سه حجم با قاعده هشت‌ضلعی، دو حجم با قاعده مربع، و دو حجم با قاعده نیم‌مربع تشکیل شده است. (این ترکیب هشت‌ضلعی و مربع ما را به یاد نقوش هشت‌و‌چهار در گره‌سازی می‌اندازد). مُدرس‌ها دیوارهای بسته، سازه نمایان و هندسی، و بالاخره نورپردازی سقفی دارنـد. با این تمهیدات فضایی دلپذیر و آرامش‌بخش پدید آمده که می‎تواند مأمن دانشجویان باشد .

 کتابخانه

طرح کتابخانه در برش افقی به شکل چلیپایی است، که نسبت به محور اصلی باغ به اندازه چهل‌و‌پنج درجه چرخیده است؛ چرخشی که در منظر بیرونی بنا چندان به‌چشم نمی‌آید. به بیان دیگر میان سازماندهی افقی بنا و واقعه‎ای که در بعد سوم کتابخانه رخ می‎دهد تفاوتی هست. این نحوه طراحی که در معماری سنّتی نیز مصادیقی دارد، شیرینکاری‌های معماران تیمچه‌ها و بازارهای سنـّتی را در ذهن تداعی می‌کند . از طرفی باید به بنای چلیپایی‌شکل و پنجره‎های بزرگی که بین چهار عضو چلیپا قرارمی‎گیرند توجه کرد، که گویی چشمان خود را به هشت سوی باغ کوچک مجموعه گشوده است؛ امری که بر کوشک بودن این ساختمان دوباره مهر تأیید می‌زند.

با آنکه کتابخانه ساختمانی دو طبقه است اما نمود بیرونی آن به صورت بنایی با یک طبقه بلند است. ستون‌های بتنی بلند و بدون انقطاع نمای خارجی، دیوارهای یکپارچه آجری و پنجره‌های کرکره‌ای تقریباً سرتاسری در احجام چهارگوشه، و سطوح یکدست شیشه‎ای در میانه نماهای کتابخانه، همگی تمهیداتی هستند که برای این منظور اندیشیده شده‌اند. صفحات کرکره‌ای یادشده علاوه بر فواید عملکردی ـ همچون تنظیم نور فضای داخلی ـ جداره‌های بسته آجری و بتنی نما را نیز تلطیف می‌کنند و وجهه خانگی‌تری به بنا می‌بخشند؛ ضمن آنکه در تقابل با سطوح شفاف شیشه‌ای، نمود آنها را نیز قوی‌تر می‌کنند.

دیوارهای آجری نما که به صورت مور‌ّب به داخل فرو می‎روند و حجم شیشه‎ای عقب نشسته میان نما را قاب می‌کنند نقاط مؤکدی را رو به چهارسو می‎سازند. با آنکه این سطوح فرونشسته نما هیچگاه اعتباری همسنگ اعتبار ایوان‌ها در ساختمان‌های سنّتی پیدا نمی‌کنند،اما در تقویت هیئت «کوشک‌مانند» این بنا بسیار مؤثرند .

زمین مدرسه شیبی از جانب شرق به غرب دارد. ورود به باغ از بلندترین نقطه ـ از جانب شرق‌ـ صورت می‎پذیرد؛ و فرد پس از ورود، برای رسیدن به کتابخانه باید بر روی شیب حرکت کند و آرام‌آرام به ترازی پائین‎تر برسد؛ امری که می‌تواند از اهمیت کوشک به عنوان نقطه اوج طرح بکاهد، و سابقه‌ای هم در سنّت طراحی باغ های قدیمی ندارد. طراح برای رفع این مْعضل سکویی در پای کوشک ساخته و ارتفاع آن را بیشتر کرده است ـ که بر وسعت کوشک در میانه باغ نیز می‌افزاید؛ و حتی آن را نسبت به باغ بیش از اندازه بزرگ جلوه می‌دهد.

در طرح کتابخانه (چه در انتظام دو‌بعدی و چه سه‌بعدی) اشکال راستگوشه حاکمیت دارند. در استخوانبندیِ نما آجر حضور ندارد؛ در واقع چارچوب نما را خطوط قاطع سازه بتنی می‎سازد و آجر فقط در قالب صفحات تراش‌خورده در سطحی محدود بینابین ستون‎ها را پر می‎کند. طرح کتابخانه در منظر بیرونی اگر چه صورت ساده و خلاصه‌شده کوشک سنّتی است، ولی با درنظر گرفتن نکاتی که ذکر شد همچون اختصار در تراش‌ها و حذف اَشکال و خطوط مدورـ کمتر از حجره‌ها به مصادیق سنتی شبیه بوده، و یک قدم به معماری مدرن نزدیک‌تر شده است. فراموش نـکنـیـم کـه طراحی بر مبنای همنشین کردن پاره‎های بزرگِ کدر با پاره‌های بزرگ شفاف اگر چه در معماری سنتی هم مصداق‌هایی دارد، اما در آثار مدرن بسیار به چشم می‎خورد. با درنظر گرفتن محل استقرار کتابخانه در میانه میدان و متقابلاً پنهان شدن حجره‌ها در پس دیوارهای پیرامونی، چنین تصور می‌شود که طراح در آشکار ساختن مصادیق «سنـّت» و«مدرنیزم» در طرح خود نیز سلسله مراتبی را رعایت کرده است، و در این کار حجره‌ها را ـ که سنـّتی‌ترین بخش‌های این مجموعه‌اند ـ تا حد‌ّی در پرده نشانده است.

در سازماندهی فضایی کتابخانه، نشستن چهار فضای مربع شکل متقارن پیرامون یک فضا و رو به‌سوی آن، به آن فضای مرکزی عزّت و اعتبار می‎بخشد، و طرحی مرکزگرا به وجود می‎آورد. نمایان کردن سازه منظم و هندسی سقف و پاشیدن نور بر پله‎ای که در مرکز فضا واقع است توسط نورگیر سقفی اهمیت و اعتبار این فضای میانی را دوچندان می‎کند.

استقرار راه‌پله در مرکز کتابخانه می‎تواند به معنای نمایش حرکت در مرکز، مقد‌ّم دانستن حرکت بر سکون، میل به عرضه مجسمه‌ای در میان فضا ، تأکید بر ارتباط بصری طبقات، و بالاخره «نمایش فکر مدرن در قالب چارچوبی سنـّتی» باشد. این پله که می‎توانست مطابق با الگوهای سنّتی در گوشه‌وکنار فضا قرار گیرد اینک در میانه فضا نشسته است، گویی کلّ ساختمان کتابخانه به وجود آمده تا پله را به نمایش بگذارد؛ و به این ترتیب پله به نقطه اوج ساختمان تبدیل شده است. همچنانکه خود کتابخانه نیز با طرح چشمگیر و وسعتی که دارد عنصر اصلی و مرکزی بنای مدرسه عالی مدیریت و شاه‌بیت طرح آن است.




دیگر پروژه های معمار

دیگر پروژه های شرکت

منابع اینترنتی :

http://www.ardalanassociates.com/iran-center-for-management-studies.html

منابع مکتوب :

بانی مسعود، امیر، معماری معاصر ایران، چاپ پنجم، تهران، 1391. ص 340