برج یازده طبقه باران

Baran Building

گزارش خطا
معمار مسئول : شورش عابد
شرکت معماری : استودیو کلوان
نوع پروژه : داخلی

جانمایی بیست و یک واحد مسکونی، چهار واحد اداری و یک واحد تجاری بزرگ در همکف و تامین پارکینگ برای کل واحدها بدون مزاحمت و در عین حال ایجاد یک نمای پویا بدون حتی یکمتر عقب نشینی، خواسته ی کارفرما از طرح بود



برچسب ها
برچسب ها :
اداری - دولتی مسکونی آپارتمان معماری جمهوری اسلامی آذربایجان غربی تجاری شورش عابد استودیو کلوان بوکان برج یازده طبقه باران

تیم پروژه

کارفرما | بهره‌بردار :

علی فیضی، حسین فیضی

سازه (طراحی، اجرا) :

محسن مجیدی، حسین محمدی



ارائه :

امیررمضانی



عکاس : شورش عابد، فرید اسماعیلی
تیم طراحی | همکاران پروژه :

حسام سعیدی‌کیا



اطلاعات کلی

دوره تاریخی : جمهوری اسلامی
کاربری : مسکونی، آپارتمانی، تجاری، اداری - دولتی
مساحت پروژه : 4100 مترمربع
آدرس : ایران، آذربایجان غربی، بوکان ،

میدان مجسمه مادر، خیابان باغ قاضی

شرح

این پروژه یکی از سختترین کارهای دفتر بود. جانمایی بیست و یک واحد مسکونی، چهار واحد اداری و یک واحد تجاری بزرگ در همکف و تامین پارکینگ برای کل واحدها بدون مزاحمت و در عین حال ایجاد یک نمای پویا بدون حتی یک متر عقب نشینی، خواسته ی کارفرما از طرح بود.
 زمین مورد نظر نیز تنها یک دهانه ی سیزده متری رو به غرب داشت که بدترین جبهه ی ممکن از لحاظ نور و بهترین جبهه ی ممکن از لحاظ دید به کمربند سبز شهر و رودخانه ی سیمینه در طبقات بود. بر همین اساس چیدمان واحدها بصورت شرقی غربی و کاملا خطی بود تا هم از نور شرق بهره بگیرند که به نسبت غرب نور بهتری بود و هم، همه ی واحدها در طبقات از دید زیبای غربی بهره مند شوند. در اینجا نیز به دنبال ابداع فرم خاصی نبودیم. تنها اصولی را که از قبل خودمان بهش مقید بودیم در اینجا هم کمابیش رعایت کردیم. کنار هم قرارگیری موزاییک وار و در عین حال جدایی اجزا تا حد امکان اساس ما برای طراحی شد. اجزا یکبار در جزء و یکبار در کل تعریف شدند. (همزمانی طراحی این پروژه با ساختمان نظام مهندسی باعث ارتباط خاصی بین این دو برای من شده بود.)
 منظور از جزء اینکه هر یک از واحدهای مسکونی که بخش بیشتر پروژه بود؛ هویت خود را داشته باشند که این امر با فاصله گرفتن جعبه ها و تراسهایی که هر کدام یک واحد مجزا بودند به اندازه ی ارتفاع تیرهای سازه ای برای ما مقدور شد.
 منظور از کل نیز این بود که قسمتهای اداری و مسکونی هر کدام در یک شکل کلی، هویت جدا از هم داشته باشند. دوباره براساس همان تجربه های قبلی بخش اداری و تجاری که در ترازهای پایین تر بودند و در دید ناظر قرار داشت با استفاده از سنگهای کوهی منطقه و در ادامه ی همکاریهای قبلی با ساکنین روستا، پوشانده شد. با ایجاد یک گشودگی در همکف بعنوان ورودی مجموعه به ارتفاع سه طبقه و امتداد سنگها به درون این حفره و ادامه ی آن تا لابی مجموعه و پوشش کل لابی، سنگ از یک پوسته به یک فضای سنگی تغییر ماهیت داد.
 در قسمت مسکونی نیز با توجه به هزینه ی محدود کارفرما و در راستای همان جداکردن و کنار هم گذاشتن، در واحدهای شمالی ازچوب ترمو و در واحدهای جنوبی از سیمان معمولی استفاده کردیم. با این کار عملا سه توده و یک گشودگی پرحجم در پروژه بوجود آمده بود. ولی در نهایت هدف ما این بود که ایجاد تفاوت و القای حس جدا بودن صرفا با استفاده از ماتریال نما در حالت کلی و جداشدن جعبه ها و بالکنها در حالت جزء نباشد. کج بودن بر اصلی زمین با توجه به انحراف خیابان باغ قاضی که زمین بر روی آن بود؛ با خیابان اصلی شهر(انقلاب) که در نزدیکی سایت بود؛ بهانه ی دیگری شد برای القای بیشتر حس جدا بودن و کنار بودن و همنشینی موزاییک وار واحدها. لذا هر دو محور خیابان باغ قاضی و خیابان اصلی شهر به درون سایت آورده شد. طبقات پایین باتوجه به محور خیابان خود سایت (باغ قاضی) طراحی شد که در راستای واحدهای همسایه نیز بود. در طبقات بالاتر کم کم بعضی از از باکسهای واحدها و یا بالکنها در راستای محور خیابان اصلی تغییر جهت دادند و دید خوبی به سمت پارک اصلی شهر پیدا کردند. در تراز طبقه ی هفتم با لغزش و اتصال ناگهانی این دو محور یک شکست ناگهانی در نما ایجاد شد که هر چند در حجم بنا ناچیز است اما با وضوح حداکثری این انحراف شهری را به ناظر نشان می دهد.
 در نهایت جهت گیری این واحدها بر اساس دو محور شهری و لغزیدن آنها روی هم و سپس بازگشت قسمتی به وضعیت اولیه، در کنار جدایی جعبه ها و بالکنها که هر کدام یک واحد جداگانه هستند و استفاده از سه ماتریال جداگانه، بدون هیچ تناسب و یا آهنگ خاصی و بدون تلاش برای ایجاد یک فرم زیبا و تنها در راستای تاکید بر تفاوتها و کنار هم قرار دادن این تفاوتها، داستان برج باران است و شاید داستان آدمهایی مثل خودم.