طرح پیشنهادی شورش عابد برای نظام مهندسی شهرستان بوکان
Bukan Construction Engineering Organization
این پروژه براساس دو مقیاس خرد و کلان در راستای دستیابی به دو توده ی مشخص که اصلا در هم ادغام نمی شوند؛ تعریف شد. بر طبق روال کارهای قبلی دفتر هیچ ترکیبی در کار نبود. بلکه این دو توده تنها در کنار هم قرار گرفتند.
تیم پروژه
اسعد امینی
محسن مجیدی
لقمان یوسفی
اطلاعات کلی
شرح
این پروژه براساس دو مقیاس خرد و کلان در راستای دستیابی به دو توده ی مشخص که اصلا در هم ادغام نمی شوند؛ تعریف شد. بر طبق روال کارهای قبلی دفتر هیچ ترکیبی در کار نبود. بلکه این دو توده تنها در کنار هم قرار گرفتند. توده ی جنوبی به فعالیتهایی از قبیل تشکیل پرونده ها، ثبت نقشه ها، بازرسی گاز و تاسیسات ، فضاهای خدماتی و …اخصاص یافت که مربوط به مراجعین روزمره ی نظام مهندسی بود. توده ی شرقی نیز به فضاهایی از قبیل کنترل نقشه ها، واحدهای کمیسیون رشته های چهارگانه، سالن جلسات، مدیریت و … اختصاص یافت که بیشتر به ارتباط بین جامعه ی مهندسی شهرستان و خود نظام مهندسی مربوط می شد.
الف:توده ی تکنولوژی(نماد)
در مقیاس کلان اینجا فعالیت بخشی از جامعه است که هدفش این است نظام مند بسازد. اینجا جاییست که در پی اثرگذاری بر ساخت و سازهای شهری است. پس خود بنا از نظر من میبایست اثرگذار می بود؛ چراکه خودش نماد ساختن نظام مند است. لذا استفاده از مصالح نوین با دتایلهای خاص و تمیز بر مبنای مهندسی روز در آن برای من واجد اهمیت شد. مجموعه میبایستی نماد دانش نوین در امر ساختن باشد. ما بتن اکسپوز و فریم های شیشه ای را پیشنهاد دادیم. با توجه به جنوبی بودن این قسمت، تایلهای بتنی طوری در نظر گرفته شدند که یک چرخش صدوهشتاد درجه ای داشته باشند و براساس نور روز و میزان سایه قابل تنظیم باشند. این توده میتوانست از حالت کاملا بسته به حالت کاملا باز دربیاید. توده ی بتنی به قسمتی اختصاص یافت که در ارتباط بیشتر با مردم بود.
ب: توده ی تاریخ(الگو)
در مقیاس خرد، آنچه اهمیت دارد؛ اینجای پروژه است. اینجا منظور در مکان بودن است. بوکان، شهریست در دل کوهستان. به هر طرف که نگاه کنی، در پس زمینه ی همه ی فعالیتهای شهری یا حتی یک قرار عاشقانه اگر فوکوس چشمهایتان را از پیش زمینه بردارید، در پس زمینه کوهها حضور دارند. همانطور که قبلا هم گفتم؛ کوه یعنی سنگ. کوهستان در اینجا، هم سنگ است هم تاریخ. سنگ حضور گذشته است. برای همین هر وقت از سنگ استفاده می کنم یعنی گذشته. حال این گذشته می تواند حافظه ی جمعی باشد و یا خاطرات شخصی با رنجی که در پسش نهفته است. هدفم این بود که الگویی نشان بدهم برای کسانی که می خواهند بسازند یا همان مراجعین روزمره. برای این توده سنگ را پیشنهاد دادم و به فعالیتهایی اختصاص یافت که برای مهندسین بود تا هر روز چشمشان به سنگها بیفتد و بتوانند آنرا لمس کنند و صرفا به دید فنی به قضیه نگاه نکنند.
این دو توده اصلا در هم ادغام نمی شوند. در فاصله ی چند متری از همدیگر در شمال و غرب سایت برای بهره گیری از نور صبحگاهی شرقی و نور جنوبی خصوصا در زمستان، استقرار یافتند. در حد فاصل این دو توده یک فضای بینابین نیمه شفاف قرار می گیرد که دسترسی مجموعه به طبقات را فراهم می کند. در واقع جاییست که دو توده را در کنار هم می نشاند و در عین حال جدا می کند. این فضا در طبقات سوم و چهارم با نفوذ در توده ی سنگی، یک حفره در لابلای سنگها ایجاد می کند که هم مکانی برای تامل کارکنان در لابلای کار روزانه است و هم یادمانی از حفره های موجود در معماری منطقه. برای خودم اما جای خالی … .
در نهایت چند قطعه سنگ بزرگ در حیاط مجموعه گذاشته شد. که کاملا در دید رهگذران قرار می گرفت. شاید برای یادآوری چیزهایی که مربوط به خودشان بود اما دیگر یادشان نیست. این کار را قبلا در کلوان سه هم انجام داده بودم.
این ساختمان هرگز ساخته نشد. اما برای من یک پل ارتباطی بود بین کلوانها و خانه ی امینی. ارتباطی با حفره هایی عمیق.