مبانی معرفت شناسی ذن
اگر هنر را بازتابی ازفرهنگ و بیانی از مجموعه ذهنیت ها و اندیشه های بشری بدانیم، وجهی از آن تابع زمانو مكان است، و وجه دیگر آن فرازمانی و فرامكانی است. به عبارت دیگر هنر در ذات خودیك زبان جهانی است و اگر باور داشته باشیم كه هنر زاده عملی خلاقه است، زبان جهانیهنر وابسته به نفس خلاقیت است كه به عبارتی تكرار و تناظر یك عمل خدایی است.بنابراین انسان در هر خلاقیت هنری، مرتبه ای از مراتب آفرینش را تجربه می كند. ازاین رو هنر كه در غایت خود كاری خدایی است از یك بعد معنایی و یك وجه قدسیبرخوردار است.
شناخت هنرها در فرهنگ های كهن و سنتی وابسته به دریافت رمز خلاقیت در آنهاست. این رمز در هنرهای سنتی، مانایی و تكرار است. معانی و بنیان های ثابت و همیشگی،در پس صورت ظاهر هر آنچه تلقی هنر از آن می شود، به مثابه روح و عامل وجودی و حیاتیاثر است.
ما در شناخت هنر سنتی ژاپن گامی فراتر از دیدگاه های رایج وصفی "تاریخهنر نگاری" یا حتی تحلیل های مرسوم مبتنی بر نظریه های تاریخ اجتماعی هنر برمی داریم. زیرا شناخت هنر سنتی، فقط به كمك مرتبط شدن با بینش تركیبی حاكم برجوامع سنتی امكان پذیر است. شناختی كه در عرصه یك تحقیق "انسان شناختی"بیش و پیش از هر چیز مرتبط با باورهای "هستی شناختی" و مبانی"معرفت شناختی" جوامع كهن است.
در هنرهای سنتی بحث معنا و معنویت محور شناخت آثار و این شناخت نیازمند روشیكیفی، ساختارگرا و كل نگر، متكی بر تاویل (هرمنوتیك) اساطیر و باورهای جوامع است.ورود به مبحث باورها مستلزم آشنایی با زمینه های معرفت شناختی هر جامعه است و مارا در عرصه ای ژرفتر قرار می دهد، عرصه امر قدسی كه جز با بینشی درون نگر و از دریچهدل! دریافتنی نیست. هنر ژاپنی (قدیم و جدید) را باید در عرصه امر قدسی تاویل كرد.
تحقیق در عرصه فرهنگ و هنر ژاپن معطوف به عوامل اعتقادی است و از میان مكاتبمختلف، مكتب ذن بیش از همه در این عرصه نقش داشته است.
مسابقات
جوایز
نشریات