بوتیک هتل سنگ سیاه
Sang-e-Siah Boutique Hotel
ابراهیم مظفریان
موضوع پروژه
پروژه با موضوع احداث اقامتگاه سنتی در بافت تاریخی شیراز محله سنگ سیاه، به مساحت عرصه ٥٦٠ مترمربع، مابین و در همسایگی پنج بنای ثبت ملی از دورههای تاریخی ایلخانی، زندیه، قاجاریه و پهلوی بر اساس مجوزها و ضوابط سازمان میراث فرهنگی و گردشگری تعریف گردید.
تیم پروژه
نازنین کازرونیان، محمدامین نجابت
پويا معدنی، محمد جواد رضایی
سلمان رستمی، حسن ظریفکار
سید مهدی علویان
سید مهدی علویان
سمانه متقیپيشه
محمدامین شاهوار، حنیف حقطلب، سلمان شورانگیز، شقایق نجاتی، نوشین حیدرجان، محبوبه کوهپایه، صدف اردوبادی، طناز فرهمندفر، سوگل سلیمانی، پگاه اسماعیلنژاد
اطلاعات کلی
شرح
بافت تاریخی شیراز
محله سنگ سیاه از دهه چهل شمسی همانند کل بافت تاریخی، به دلایل گوناگون از جمله تغییر سبک زندگی شاهد کوچ ساکنانش بوده و رفته رفته این فضای خالی از سکنه، بستر معضلات فرهنگی و اجتماعی شده، که در نتیجه آن معتادان و بزهکاران حاکمان اصلی ارزشمندترین قطعه شهر گردیدند و تنها راهکار بخش دولتی تخریب و تجمیع بافت بوده است.
در سالهای گذشته طرحهای متعددی برای احیا بافت عموماً در بخش دولتی با سیاست حذف صورت مسئله و احیای بافت براساس استراتژی تخریب و تجمیع شکل گرفته که با حذف بناهای ریزدانه، حذف گذرها، تعریف پروژههای درشت مقیاس و خیابانکشیها به تدریج باعث از بین رفتن تناسبات پرها و خالیها، نظام هندسی و ارتباطی گذرها و ساختار بخش قابل توجهی از بافت تاریخی گردیده است. در یک دهه گذشته نیز سرمایهگذاران خصوصیِ علاقمند به بافت تاریخی، مرمت و احیاء خانههای ارزشمند جهت اقامتگاه یا سفرهخانه سنتی را با برانگیختن حس نوستالژیک را بیشتر مورد اقبال قرار دادهاند و در نتیجه تجربیات ارزشمند اندکی در حوزه نوسازی انجام گرفته است. این در حالی است که بافت شیراز با مساحت ۳۶۰ هکتار، ١١٧٠٠ بنا در خود جای داده که درحدود٣٦٠ بنای آن ثبت ملی است. اگر سه برابر این عدد را بناهای باارزش ثبت نشده فرض کنیم، در مجموع ١٠ درصد بناهای بافت تاریخی ارزش مقاومسازی و مرمت دارند و تعداد قابل توجهی نیازمند اتخاذ تدابیری جهت نوسازی هستند. الگویی برای نوسازی با سازههای نوین، آن زمان اهمیت مضاعف مییابد که زمین لرزههایی که بارها بافت تاریخی شیراز را با خاک یکسان کرده است را بیاد آوریم.
راهبرد
این پروژه تلاشی در جهت تجربه نوسازی و ارائه راهکاری برای تسری آن در بافت تاریخی است به گونهای که موجب تغییر ساختار اجتماعی و فرهنگی گردد و مولد زندگی دوباره باشد. اما مشکل اصلی در نوسازی بافت، مقابله با الگوهای شبهتاریخی مورد نظر ارگانهای تصمیم گیرنده است که با کدهایی مشخص و تزئیناتی چشم آشنا به دنبال اعتبار بخشیدن به بنایی معاصر و ساخت بدلی از روی اصل هستند، اما در این عرصه ارائه بازخوانی تنوع تاریخی بناهای همجوار از گنبد ٧٠٠ ساله ایلخانی تا سقف شیروانی گالوانیزه پهلوی کمک نمود تا پروژه درگیر کدها و موتیفهای رایج نگردد و تلاش کند در امتداد سیر تاریخی بافت، بنایی متعلق به دوران خود باشد و حتی پا را فراتر گذاشته و در مسیر باززندهسازی بافت، راهبرد تسری پلاک به پلاکِ (ریزوموار) زندگی در پیکر بافت را پیشنهاد دهد، راهبردی که می تواند سلسه مراتب دسترسی هر پلاک به پلاک مجاور را با رمزآلودگی و حرکت و مکث همراه سازد و کاربر را درون تودرتویی ارگانیک در ترازهای مختلف ساعتها مشغول کشف و شهود سازد، ریزدانهها را حفظ و راهکاری عملی برای حل معضلات مالکیتی پلاکهای بافت باشد.
مساحت کم پلاکهای مسکونی و مشکلات مالکیتی و ثبتی، در حوزه سرمایهگذاری خصوصی از سختیهای دیگر بازآفرینی است که تزریق کاربریهای جدید را دشوار و زمان بر میسازد، بنابراین ما به جای تجمیع پلاکها و تعریف یک مجموعه بزرگ مقیاس به پیشبینی الحاق بناها فکر کردیم و با وجود منابع مالی محدود، و عدم امکان تملک یکباره، طراحی و ساخت را با یک هسته اولیه آغاز و پیشبینی گسترش به پلاکهای مجاور و در نهایت سرایت آن به بافت را برنامهریزی نمودیم. در طول ساخت هسته اولیه، دو پلاک مجاور براساس پیشبینیهای ابتدایی تملک شد که هم اکنون در حال ساخت است و چند پلاک دیگر در مرحله تملک و طراحی است. از آنجا که ما پروژه را جزئی از بافت و موفقیتش را در گرو احیاء بافت میدانیم و رواج زندگی در بافت را به ساخت یک یا چند بنا محدود نمیدانیم، امیدواریم با توسعه این ایده بتوانیم شعاع تأثیرگذاری و رواج زندگی در بافت را به کمک کارکنان و کاربران این بناها، وسیعتر کنیم. کارکنانی که میتوانند از ساکنان بافت باشند یا خود به واسطه همکاری با مجموعه ما به ساکنان جدید بافت تبدیل شوند. اتخاذ تصمیم الحاق به جای تجمیع اجازه زنده بودن پروژه را تا همیشه مهیا میسازد، ریزدانهها با همان موقعیت و تناسبات به مجموعههایی بزرگتر برای عملکردهایی متفاوت متصل میشوند و گذرهایی در ترازهایی متفاوت شبکه ارتباطی بیرونی را در درون بازتولید می نمایند و زندگی را در این بستر تاریخی به جریان می اندازد.
روند طراحی بوتیک هتل
بستر پروژه ، سایت- موزه ای است درهم تنیده با قدمتی چند صد ساله. ما تلاش کردیم، پروژه را در امتداد بناهای پیرامونی و براساس نیازها، فنآوری و امکانات عصر خود طراحی کنیم. از این رو گونه، هندسه، جرم، بافت و رنگ را از پیرامون برداشت کردیم؛ هندسه بیرونی منطبق بر گذرها، هندسه درونی منظم و دیاگرام درونی، پاسخگوی نیازهای پروژه است. بنا، براساس الگوی حیاط میانی، تمامی بازشوها رو به درون و خط آسمان براساس همجواری با بناهای اطراف به ویژه مسجد تاریخی میرزا هادی شکل گرفته است. انحنای ملایم فرم ورودی تلاشی است برای دعوت میهمانان به مرکز بنای درونگرای تماماً آجری با گذر مارپیچ قیفی شکل که دسترسی های داخلی و پیشبینیهای گسترش آینده را در ترازهای مختلف مهیا می سازد و هرچه به بالا می رود بازتر میشود و تا بام پروژه که نظرگاهی است در میان سایت- موزه سنگ سیاه با تابلوهای راهنمای معرف بناهای تاریخی اطراف، امتداد می یابد.
تسری زندگی به صورت پلاک به پلاک، پیشنهادی است برای باززنده سازی بافت تاریخی، اما همیشه به صورت ناتمام باقی خواهد ماند. ناتمام با تمایل نهان و مدام برای گسترش. این پروژه در مسیر انتشار ریزوموار خود، هرجا بنایی ارزشمند می یابد، مرمت و احیا میکند و هرجا بنایی فاقد ارزشهای نگهداری و یا قطعه زمینی مییابد، بنایی در تعامل با بافت، با درک تناسبات، هندسه و پر و خالی تودهها، طراحی و احداث خواهد کرد و تلاش میکند همچون بناهای تاریخی پیرامون که نماینده فنآوری و نیازهای دوران خود بودهاند در پیوند با بستر، معرف عصر خود باشد.
تأسیسات و مصالح
برای تبدیل بام به نظرگاه، تأسیسات (ونتها ،اگزاستها، چیلر و...) پروژه با تمهیداتی به ساختمان مجاور منتقل شد تا بام خالی و مناسب رویدادها باشد. در زیر تمامی کفها از ورقهای آکوستیک با جزئیات اجرایی کف شناور استفاده گردید تا میهمانان بیشترین سکوت و آرامش را تجربه کنند. پنجرهها با چوب چنار که از قدیم به عنوان سازگارترین با اقلیم شیراز استفاده میگردید، ساخته شده و تمامی جزییات برای تبدیل به یک پنجره با استاندار امروزی از قبیل لاستیکهای درزبند، شیشههای دوجداره بهروز گردیده است. با دو مسیر مجزای لولهکشی فاضلاب آب خاکستری جدا، تصفیه و دوباره به چرخه استفاده فلاشتانکها و آبیاری فضای سبز بازمیگردد که علاوهبر صرفهجویی در مصرف آب، حجم ورودی چاههای جذبی را که به علت بالا بودن سطح آبهای زیرزمینی از مشکلات منطقه هست، کم می کند. استفاده از مصالح دستساز برای فاصله گرفتن از محصولات ماشینی از اولویتهای پروژه بود تا بافت حاصل با خطاهای انسانی در آن، هماهنگی بیشتری با بافت منطقه داشته باشد، بنابراین از آجر خشتی استفاده گردید که با تلورانس ۱۰درصدی سایز و فرم و پیچیدگیاش، بافتی مناسب تولید میکند و این رنگ و بافت تا مرکز بنا و فضای داخل امتداد یافت و کف و سقف و بدنه را پوشاند. در داخل اتاقها، کاشی دستساز با پوشش کف و بدنه سرویسها رنگ را به درون فضا تزریق کرد و با والورهای مختص تولیدات دستی، دوباره بر دست ساز بودن مصالح تأکید نمود.